زشت و زیبا

ساخت وبلاگ

روزی زیبایی و زشتی در ساحل دریای به هم رسیدند آن دو به هم گفتند: بیا در دریا شنا کنیم. برهنه شدند و در آب شنا کردند، و زمانی گذشت و زشتی به ساحل بازگشت و جامه های زیبایی را پوشید و رفت. زیبا نیز از دریا بیرون آمد و تن پوشش را نیافت، از برهنگی خویش شرم کرد و به ناچار لباس زشتی را پوشید و به راه خود رفت. تا این زمان نیز، مردان و زنان، این دو را با هم اشتباه می گیرند. اما اندک افرادی هم هستند که چهره زیبایی را می بینند، و فارغ از جامه هایی که بر تن دارد، او را می شناسند. و برخی نیز چهره زشتی را می شناسند، و لباسهایش او را از چشمهای اینان پنهان نمی دارد.
از کتاب باغ پیامبر و سرگردان (جبران خلیل جبران)
تهیه و تنظیم : معصومه ستاریان
طیران...
ما را در سایت طیران دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0tayaran5 بازدید : 50 تاريخ : يکشنبه 24 بهمن 1395 ساعت: 2:23